کلبهی مهربانی |
سلامممم...بازهم اربعین آ مدودل شیعیان حزین شد ..40روزغربت چه طعمی دارد؟..دلم طاقت نیاورد بعداین همه دوری ازشمادوستان عزیزم ماه های محرم وصفرتمام شود وچیزی ازمظلومیت شیعه دراین ماه هادروبلاگم ننویسم...چه زودگذشت تمام سال رابه خاطریک ماه زنده ایم... آن هم گذشت...افسوس...ماچه کرده ایم ...کربلابه بودن نیست به شدن است..وگرنه شمرهم کربلایی بوددد...یاحسین می گوییم وباحسین می مانیم..حسین بجزماکی رادارد؟ منتظرمی مانیم وپرچم امام غریبمان رابالا نگه می داریم تاروزی که یک اسب سوارسبزپوش بیایدوبگوید:انا سمسام المنتقم..الهم عجل ولیک الفرج.. [ یادداشت ثابت - پنج شنبه 93/9/21 ] [ 1:48 عصر ] [ کوثر صفییاری ]
[ نظر ]
افسوس که ماه شریف رمضان رفت........... سی عید به یک مرتبه ازدست جهان رفت........... عید سعید فطر برهمه ی شمامبارک باد. امیدوارم ازامروزوزنتون بیادسرجاش ......پرخوری نکنین ها یاعلی ع [ یادداشت ثابت - سه شنبه 93/5/8 ] [ 4:43 صبح ] [ کوثر صفییاری ]
[ نظر ]
بازهم سلام دوستان همیشه همراهم ببخشید که دیر به دیر به وبلاگم سر میزنم و نظراتون رو می خونم راستش باشروع شدن امتحانام تموم وقتمو صرف درس خوندن می کنم بعداز مدتی که به وبلاگم سر زدم همه نظراتون رو خوندم خیلی ازتون ممنونم که همیشه دعای خیرتون کمک یارم بوده بازم برام دعاکنیدکه تواتحانام موفق شم...... اللهم عجل الولیک الفرج [ یادداشت ثابت - سه شنبه 93/3/7 ] [ 11:58 صبح ] [ کوثر صفییاری ]
[ نظر ]
سلام دوستان تعطیلات عید امسال همراه با پدر و مادر و خواهرم ریحانه کوچولو رفتیم یه سفر خیلی خیلی متفاوت... سفر به عشق...سفر به نجف اشرف، کربلای معلی و کاظمین ... حیف شد سامرا نشد که بریم ولی تو این روزهای آسمونی خیلی دوستان و نزدیکانم رو دعا کردم ...بخصوص برای خانم معلم عزیزم خانم جباری خیلی دعا کردم ... انشاءالله این سفر قسمت همه تون بشه... ما که هنوز نیومده دلتنگیم ..یا حسین (ع) [ پنج شنبه 93/1/14 ] [ 2:52 عصر ] [ کوثر صفییاری ]
[ نظر ]
چه حس عجیبی در دلم برپا شده [ سه شنبه 92/8/21 ] [ 4:12 عصر ] [ کوثر صفییاری ]
[ نظر ]
بعد از مدتها که به وبلاگم سر زدم ، پیام های دوستای خوبم رو خوندم . از همه شون ممنونم که به یادم بودن. امسال پایه هفتم یعنی همون دوم راهنمایی قبل هستم . وارد مدرسه شاهد شدم . خدا رو خیلی شکر می کنم که با بهترین معلم دوران تحصیلم آشنا شدم . یه خانم مهربون ، محجب ، مومن و فداکار به اسم خانم جباری که معلم علوم تجربی ما هستند. خیلی زیاد دوستشون دارم و هر لحظه دلم براش تنگ می شه و لحظه شماری می کنم که هر چه زودتر درس علوم داشته باشیم و خانم جباری رو بازم ببینم . از خدا بهترین ها رو براش آرزو می کنم. این بوس برای خانومممممممممممم جباری عزیزم [ چهارشنبه 92/8/8 ] [ 11:57 عصر ] [ کوثر صفییاری ]
[ نظر ]
سلام دوستای خوبم امروز می خوام یه هدیه بهتون بدم . هدیه ای معنوی برای شما که دنبال خوب بودن و بهتر شدن هستید : هفت نصیحت مولانا : گشاده دست باش ، جاری باش ، کمک کن( مثل رود) با شفقت و مهربان باش( مثل خورشید) اگر کسی اشتباه کرد آن را بپوشان ( مثل شب) وقتی عصبانی شدی خاموش باش( مثل مرگ) متواضع باش و کبر نداشته باش(مثل خاک) بخشش و عفو داشته باش(مثل دریا) اگر می خواهی دیگران خوب باشند خودت خوب باش(مثل آئینه) [ دوشنبه 91/4/19 ] [ 3:27 عصر ] [ کوثر صفییاری ]
[ نظر ]
سلام عمه جون ( عمه . ا ) . خوبید . ممنون که برام پیام گذاشتید . منم از شما درس اخلاق گرفتم و برایتان دعا می کنم گرچه می دانم دعای من مستجاب نمی شود .انشالله که از هم دور نشویم و شما رو بیشتر ببینم . مثل همیشه . گرچه قبلا هم زیاد نمی اومدم پیش تون. دلم براتون تنگولیده ...این شعر را از من بپذیرید : باز باران بی ترانه خنده هایم بی بهانه می خورد بر سقف قلبم یاد آرد روی ماهت چشم ناز و آن نگاهت باورت شاید نباشد سخت دلتنگم برایت دوست ات دارم . از ته قلب. حتی با ته دیگش
[ یکشنبه 91/4/11 ] [ 11:9 عصر ] [ کوثر صفییاری ]
[ نظر ]
سلام و خسته نباشید خدمت شما دوستای وبلاگ من من رو که می شناسین . من کوثر صفی یاری هستم و متولد سال 1380 هستم و امسال به کلاس چهارم رفته ام . اگر می خواید در باره درس هایم بدانید شرح حال کوتاه برای تان می گویم . امسال درس هایم کمی سخت شده است و باید کمی بیشتر تلاش کنم . یعنی همت مضاعف و کار مضاعف . بعضی ها می گویند حتی کلاس چهارم کمی از کلاس پنجم هم سخت تر است . یکی از آرزوهای من این است که زودتر به کلاس های بالاتر بروم و پله های ترقی را طی کنم . متاسفانه خیلی درس هایم سخت شده است و نمی توانم زیاد شعر بگویم ، البته بدانید که من بزرگ شده ام . الحمد لله کمی هم در درس هایم پشرفت کرده ام .لطفا به وبلاگم سر بزنید و نظر خودتان را در مورد وبلاگ من و نحوه درس خواندن و موفقیت های بیشتر برای من توضیح بدهید و یار و همکار من باشید . از لطف شما خیلی ممنونم .
[ جمعه 89/8/14 ] [ 12:30 عصر ] [ کوثر صفییاری ]
[ نظر ]
سلام دوستان عزیزم. منو که می شناسین؟ من کوثر صفی یاری هستم و در کلاس سوم ابتدائی درس می خونم . پدر من شاعر است .یک روز من هم به شعر گفتن علاقه پیدا کردم و شروع به شعر گفتن کردم ، اما بسیاری از چیزها را که در شعر است نمی دانستم .مثلا قافیه ، ردیف ، شعر سپید و ... من متولد سال 1380 هستم و الان تقریبا 9 سال دارم .امسال به تازگی جای خود را به سال 1389 داده است . شعر گفتن بسیار زیباست و آنها که قصد شعر گفتن دارند شعرگفتن را ترک نکنند و آن را ادامه دهند مخصوصا آقایان و بانوان ایرانی . من بیشتر اوقات زندگی ام را صرف آموختن علم و دانش کرده ام .منظورم مدرسه است . به همین علت نمی توانم شعر گفتنم را پیشرفت بدهم .من تا حالا فقط سه چهار تا شعر گفته ام . فقط الان که ایام تعطیلی است می توانم شعر گفتن ام را ادامه دهم ..همین طور که می بینید من این وبلاگ را دارم که درد دلهایم را در آن بنویسم .راستی عیدتان مبارک. ببخشید الان گفتم باید اول می گفتم . تو عید که با هم دعوا نکردین؟ ..خوب الحمد لله خدا حافظ دوستان عزیز ایرانی .خواهشمندم سری به وبلاگ من بزنید. این شعر را که الان گفتم به شما تقدیم می کنم : نوروزه بازم...اخم ها شده کم برای دوستام ... عیدی می آرم بارون می باره ...نم نم و نم نم آجیل می خورم ... گلاب می پاشم بهار مبارک ...دوستای خوبم نباشه هیچوقت...تو دلتون غم [ شنبه 89/1/7 ] [ 4:15 عصر ] [ کوثر صفییاری ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |